محدثه اسداللهی، بازتاب زندگی- نشست نقد و بررسی رمان «گورگاه» نوشته ع.ص.خیاط در هفته سوم اردیبهشت ماه امسال به همت موسسه خورشید برگزار شد. در این نشست علاوه بر نویسنده، دکتر شروین وکیلی (نویسنده و پژوهشگر) و مسعود بُربُر (روزنامه‌نگار و داستان‌نویس) درباره این اثر صحبت کردند.

«گورگاه»، که به زعم برخی منتقدان رهیافتی نو در ادبیات معاصر ایران است، در سال ۱۳۷۷ از سوی انتشارات هیرمند به چاپ رسید. اما این اثر آخرین رمان علی صداقتی خیاط باقی ماند: او در تمام این سال‌ها وقت خود را صرف سوادآموزی به کودکان کار و خیابان کرد چرا که معتقد است: «از دل این کار هزاران خیاط بیرون می‌آید.»

بسیار شگفت‌انگیز، پیش‌رو و مهم در ادبیات معاصر ایران

دکتر شروین وکیلی فضاسازی‌های خلاقانه، بازی با تابوها، نقض شدن هنجار‌های جنسیتی و هویتی را از نکات جذاب و گیرای داستان دانست. او در این مورد اضافه کرد: «ماجرای هویت یکی از مسائلی ست که به نظرم بسیار مهم است و داستان خیلی با مساله هویت بازی کرد و یک سوژه‌ی خیلی تکه‌تکه‌ی نامتمرکز و در عین حال مساله برانگیز که در کل داستان امتداد داشت را در درون خود جا داد.»
این استاد جامعه‌شناس و نویسنده داستان جنگجو درباره این اثر گفت: « این کتاب را پانزده سال پیش که کتاب منتشر شده بود بر روی میز دوستی در دفتر کارش دیدم و همان موقع با خواندن اولین پاراگراف مشثاق به خواندنش شدم. در رابطه با این کتاب باید به زمان انتشارش توجه کنیم. الان کتاب‌هایی با این سبک نوشتار بیشتر نوشته و ترجمه شده‌اند اما با توجه به زمان انتشار، اثر بسیار شگفت‌انگیزی بود و الان هم به نظرم کار خیلی پیش‌رو و مهمی در ادبیات معاصر ایران به‌شمار می‌آید.»

او در ادامه نظر خود درباره رمان «گورگاه» را اینگونه توضیح داد: «نگارش خاص و جالبش آن را دل‌نشین و گیرا کرده است. سبک روایت آن رئالیسم جادوئی ست. یعنی سبک روایت یک سبک رویاگونه، شاخه‌به‌شاخه‌ی نامتمرکز و سیال است. رمزپردازی‌ها خیلی متنوع و پیچیده بودند که اینها ابهاماتی ایجاد می‌کرد. یعنی در جاهایی از متن تعداد کلید واژه‌ها، نام‌های خاص و ارجاعات در لحظه خواندن برای خواننده روشن نیست و زمان می‌برد تا در متن روشن شوند.»
وکیلی رو به نویسنده این اثر گفت: «من باید یک تبریک جدی به آقاب خیاط عرض کنم چراکه آثار کمی هستند که در بازخوانی جذابیتشان را بعد از پانزده سال حفظ کنند. یک نقد جدی هم دارم و این است که من منتظر اثر بعدی شما بودم و همچنان هستم و امید دارم این اتفاق رخ دهد.»

گورگاه ادامه‌ی ادبیات کهن ایران با جذب ویژگی‌های ادبیات مدرن است

مسعود بُربُر سبک رمان گورگاه را بسیار متفاوت با بقیه آثار معاصری که در این سبک نوشته یا ترجمه شده دانست. او گفت: «گورگاه تفاوت خیلی مهمی با کتاب‌هایی که الان در این سبک نوشته می‌شود دارد. به غیر از معدود آثاری که تلاش کرده‌اند یک پل ارتباطی بین ادبیات کهن ما و ادبیان مدرن غرب وصل کنند، تقریبا باقی آثار همه یا وارداتی اند و یا تقلید صرف از ادبیات کهن هستند. از این نظر، گوگاه هم با آثار مقلد ادبیات کهن تفاوت دارد، چون مقلد ادبیات کهن نیست و هم با آثار وارداتی متفاوت است چون ادامه ادبیات کهن ما ست در عین حالی که ویژگی‌های مدرنیزم را پذیرفته است.»

این روزنامه‌نگار و داستان‌نویس در ادامه گفت: «این کتاب خیلی کمتر از آنچه باید دیده شد. اغلب آثاری که منتشر می‌شود یا بر فرم خالص تاکید دارند و یا از ادبیّت ناب و قوی برخوردارند و یا اصولا محتواگرا و ماجرا محور هستند. گورگاه داستانی ست که نه می‌توان آن را فقط در فرم‌اش خلاصه کرد و نه در ادبیّت آن. ماجرای کتاب دست کم از جایی به بعد برای هر خواننده، و برای من از اول، کشش داشت اما از نوع ماجرا محور نبود. در این نوع داستان‌ها شما مثلا یک زاویه باز از تهران می‌بینید، مثلا از بام تهران، بعد نویسنده روی خیابان‌های شلوغ تهران زوم می‌کند. بعد به سراغ نگاه خاص یک نفر از پشت شیشه ویترین یک مغازه می‌رود: نگاهی که متوجه فروشنده است و نه اجناس مغازه. و داستان شروع می‌شود. یعنی داستان‌های ماجرامحور اغلب ابتدا برای خواننده تصویری از محیط و یا جهان می‌سازند و سپس بر روی اشخاص و ماجراها تکیه می‌کنند. اما به نظر من، در گورگاه دقیقا عکس این روال معمول اتفاق می‌افتد. عروس‌ خانم به پاهایش نگاه می‌کند و کفش‌هایش نیست. و بعد کم کم جهان گورگاه ساخته می‌شود. انگار گورگاه تنها داستان یک ماجرا نیست بلکه داستان جهانی ست که می‌خواهد آن جهان را به ما معرفی کند.»

بُربُر درباره گورگاه گفت: «گورگاه یک داستان کاملا استعاری ست، یعنی کل داستان یک استعاره از جهانی دیگر است که همه‌ی عناصرش نیز خود استعاره‌اند. من همواره به جهان داستانی توجه کرده‌ام و همچنین همیشه دنبال این بوده‌ام که ببینم چگونه می‌شود یک جهان داستانی ساخت. بنظرم یک داستان زمانی زنده است –و به همین جهت گورگاه خیلی زنده است- که جهانی بسازد که در آن واقعیت‌ها و منطق خاص آن جهان وجود داشته باشد. یعنی وقتی شما کتاب را خواندید و به کناری گذاشتید بتوانید تصور کنید که اگر یک شخصیت جدیدی در کتاب بود چه اتفاقی برایش رخ می‌داد یا از طرفی دیگر اگر الان یکی از شخصیت‌های کتاب در یک موقعیت خاص بود چطور می‌شد.»

مدرس کارگاه آفرینش جهان داستانی در ادامه ساختار نوشتاری گورگاه را با دوبلینی‌ها اثر جیمز جویس و عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی مقایسه کرد و گفت: «در مجموعه داستان دوبلینی‌ها اثر بزرگ جیمز جویس، همه‌ی داستان‌ها در یک شهر اتفاق می‌افتد اما شخصیت‌ها در هر داستان عوض می‌شود. به این ترتیب جدای از داستان‌ها شما در پایان تصویری ویژه از دوبلین دارید. از طرفی به سراغ ادبیات ایران که بیاییم، در عزاداران بیل، نوشته غلامحسین ساعدی، هم اتفاقات همه در روستایی خیالی به نام بیل رخ می‌دهند اما بر خلاف دوبلینی‌ها شخصیت‌های داستان‌ها هم مشترک هستند هرچند که داستان‌ها خود از هم مستقل اند، اگرچه میان متنی خفیفی در آن وجود دارد.»

بُربُر افزود: «اما گورگاه هم یک مجموعه داستان خیلی خوب و هم یک رمان خوب است، یعنی میان متنی قوی در آن وجود دارد. در گورگاه‌ همه‌ی اتفاقات در یک مکان رخ می‌دهد، شخصیت‌ها مشترک‌ اند و هر کدام داستان جداگانه خودشان را دارند، هرچند این داستان‌های جداگانه یک داستان پیوسته قوی را تشکیل می‌دهند. بر این ویژگی مشخص خیلی تاکید کردم چون این ویژگی ادبیات کهن ما ست. شاهنامه، مرزبان‌نامه، هزار افسان و هزار و یک شب و تقریبا بیش‌تر آثار مهم ادبیات کهن ما این خصوصیت را دارند. یعنی در آنها چندین داستان در قالب یک داستان کلی بنیادین مطرح می‌شود.»

مسعود بُربُر در پایان صحبت‌هایش گفت: «گورگاه ادامه‌ی خلاقانه، ارجمند و ارزشمند ادبیات کهن ست و تقلید صرف آنها نیست. در عین حال ویژگی‌های ادبیات مدرن را در خود هضم کرده و با مدرنیته دشمنی ندارد و در خودش پذیرفته است، همان‌طور که همه‌ی ما باید بپذیریم و از آن عبور کنیم و به خزانه‌ی ادبی کهن خودمان پشت پا نزنیم. بنابراین به گمانم باید امید داشت که این کتاب به چاپ‌های تازه برسد چون قطعا بر ادبیات معاصر ما تاثیر خواهد داشت. مطمئنم آقای خیاط هم از چاپ مجدد این اثر دلگرم می‌شوند و امیدوارم بتوانیم آثار بیش‌تر، مهم‌تر، و تکان دهنده‌تری از ایشان بخوانیم چرا که خود من دلتنگ آن جهان خیالی و ذهنی که در گورگاه پرورانده شده، هستم.»

اثر از موثر جداست

«تقریبا هیچ حرفی جز آنچه نوشته ندارم» این را علی صداقتی خیاط گفت و در ادامه افزود: «هفت سال نوشتن این رمان زمان برد و بنابر گفته مشهور،‌ اثر از موثر جداست. من اگر آن‌ زمان حرفی برای گفتن داشتم باید می‌نوشتم و اگر الان حرف‌های آن زمانم را بگویم ادعای صادقانه‌یی نمی تواند باشد چون باید در کتاب نشان می‌دادم.»

آنگونه که بر جلد کتاب «گورگاه» نوشته، «ع.ص.خیاط» ادامه داد: «قبول دارم کتاب مشکلی است. در واقع برای کسانی که با فلسفه، تاریخ، ایدئولوژی و مسائل علمی آشنایی دارند مشکل است، چون بسیار ساده است.»

او در رابطه با نام‌گذاری‌ها نیز توضیح داد: «نام‌ها و محل‌ها همینطوری انتخاب نشدند، از نظر ضمیری، مکانی و تاریخی همه‌ی نام‌ها ما به ازاهای خیلی مشخصی در تاریخ دارند.»

در ادامه نشست نیز حاضران سوالاتی را مطرح کردند و خیاط، وکیلی و بُربُر به سوالات آنان پاسخ دادند.

مصاحبه‌ای با عمو خیاط در رابطه با سال‌ها فعالیت در حوزه کودکان کار

عمو خیاط برای کنشگران حوزه کودک کار نامی آشناست، موضوع آموزشی او ادبیات است، متن پیش‌رو مصاحبه‌ای است با عمو خیاط در رابطه با سال‌ها فعالیت او در حوزه کودکان کار. ادامه مطلب

وب سایت جدید علی صداقتی خیاط ملقب به “عمو خیاط” راه اندازی شد. دوست داران عمو خیاط و علاقه مندان به روش آموزشی ایشان از این پس می توانند با مراجعه به این وب سایت، ارتباطی نزدیک تر با عمو خیاط داشته باشند. ادامه مطلب